ابزار نظر سنجی

در مقاله شماره 1 ، به یکی از روش هی اصلی شیطان برای گمراه ساختن انسان یعنی القای وحی شیطانی اشاره کردیم و یادآور شدیم با وجود این که شیطان دمنی آشکار برای انسان است و بر گمره کردن ساختن او قسم خورده اما در پازل خداوند تعریف شده و اسباب امتحان بندگان و جدا ساختن سره از ناسره را فراهم می آورد . در این شماره قصد داریم به دو روش دیگر شیطان برای گمراه ساختن انسان و دور کردن او از اهداف اصلی اشاره نماییم

وسوسه

روش دیگر گمراه ساختن انسان توسط شیطان ، وسوسه می باشد وسوسه صدای بسیار ضعیفی که همراه خود شر می آورد شیطان وسوسه کننده است و خود انسان ، عامل به آن است در اصل شیطان با تحریک نفس انسان ، به وسوسه آن می پردازد از این روست که برخی حمله شیطان را قبول ندارند زیرا شیطان به نفس انسان پیشنهاد می دهد و برخی گمان می کنند این ایده و فکر ، از سوی خود آن ها بوده و تمایل به ایستادگی در برابر خود را ندارد .

بنابراین در مرحله اولباید تشخیص دهیم که یک ایدو یا تفکر که در ذهن ما در حال رشد است متعلق به ما نیست بلکه از سوی شیطان بوده و باید با آن مقابله کرد

از تاکتیک های مبارزه با شیطان برای ترک گناه خراب کردن پل های پشت سر و از بین بردن اسباب و وسایل ارتکاب گناه می باشد در این حالت است که به تدریج ، نفس ما تربیت شده و به جایی می رسد که حتی در صورت وجود این ابزار و وسایل به سمت گناه حرکت نخواهند کرد

باید توجه داشت که شیطان با وسوسه نه تنها امر به منکر که نهی از معروف نیز انجام می دهدوقتی انسان قصد انجام کار نیکی را دارد ، شیطان سعی در بازداشتن انسان از انجام آن کار دارد و گاهی نیز ممکن است کار نیک دیگری که اجر و ثواب کمتری دارد را بهاو پیشنهاد دهد یعنی انسان را میان دو خیر مخیر می سازد . در این مرحله ، راه تشخیص مسیر صحیح باز هم توجه به نفس است ، یعنی بررسی کنیم و ببینیم که نفس ما به کدام یک از آن اعمال تمایل بیشتری دارد و از انجام آن اجتناب کنیم همچنین از خدا بخواهیم که نور اعمال را به ما نشان دهد تا متوجه شویم که کدام عمل ، نور بیشتری دارد و انجام آن را انتخاب نماییم

القای امنیه باطل

بر هر انسانی لازم است که دو نوع هدف در زندگی خود داشته باشند : سوالو امنیه

سوال اصلی ترین هدف و آرزو فرد در زندگی می باشد که مسیر اصلی زندگی او را برای رسیدن به آن ترسیم می کند باید گفت با وجود این که سوال اصلی ترین هدف یک انسان در زندگی است اما بسیاری از آن غافل می باشند یعنی می دانند هدف اصلی آن ها از زندگی چه می باشد ؟ مثل رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و یا تلاش یرای ظهور

امنیه یعنی اهداف و آرزوهای اصلی ما که به اصلی ترین آرزو یعنی سول ما ختم می شود برای رسیدن به سول ، امنیه های مختلف اما مرتبط باهم وجود دارند باید امنیه آن چنان در راستای سول باشد که گویی همان سول است

یکی از کارهای شیطان القای امنیه یاصل است یعنی آن ر تغییر داده و در فرد شوق دستیابی به یک امر باطل را ایجاد می کند .

از این رو بسیاری از افراد ، پس از رسیدن به یک خواسته خود که در اصل امنیه باطل از سوی شیطان بوده است ، متوجه می شوند از ابتدا مسیر را اشتباه انتخاب کرده و از اصلی ترین هدف یعنی سول خود فاصله گرفته اند

باید گفت شیطان از این روش یعنی القای امنیه باطل ، حتی در مورد پیامبران نیز استفاده می کند که البته به امر الهی ، موثر واقع نمی گردد :

ما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القیالشیطان فی امنیته فینسخ الله ما یلقی الشیطان ثم یحکم الله آیاته والله علیم حکیم ( حج 52)

و پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز آن که هرگاه آرزو می کرد و طرحی برای اهداف رسالت خود می ریخت ، شیطان در خواسته اول القای شبهه میکرد اما خدا آن چه را شیطان القا می کرد محو می گردانید سپس خدا آیات خود را استوار می ساخت

برای فهم این مطلب که امنیه شیطانی است و یا در راستای سول ما ، قرار دارد یک راهکار اساسی وجود دارد

دو رکعتبه جا آورد ، در هر رکعت شصت مرتبه سوره توحیدرا بخواند ، چون از نماز فارغ شود گناهانش آمرزیده شود

نماز دیگر در آمرزش گناهان

نماز دیگر شیخ طوسی در مصباح اعمال روز جمعه گفته روایت شده از عبدالله بن مسعود که گفت رسول خدا صلی الله علیه و آل فرمود : هرکسی که در روز جمعه بعد از نماز عصر دو رکعتنمازگزارد ، بخواند در رکعت اول فاتحه و آیه الکرسی و سوره فلق را بیست و پنج مرتبه و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره ی توحید و ناس بیست و پنج مرتبه ، و چون از نماز فارغ شود بیست و پنج مرتبه بگوید : لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، از دنیا بیرون نرود تا بنماید حق تعالی بهشت را در خواب به او ، و ببیند مکان خود را در بهشت

جهنم مانند بهشت ، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات ، با دیگری تفاوت دارد و بدترین مکان جهنم ، قعر جهنم است . عمومآ برای این معتا در اصطلاحات روزمره از کلمه (اسفل سافلین) استفاده می شود که یک بار در قرآن ذکر شده است . برخی از مفسران احتمال داده اند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد . تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایین ترین نقطه جهنم دارد : ا ن المنافقین فی الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرآ، در این آیه اگر چه منافقان را در جایگاه بدی می داند ، اما قطعآ به معنای اختصاص آن به آن ها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن می شوند

در روایات برخی افراد و یا گروه ها را ملحق به منافق دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده اند

پیامبر (ص) در سخنرانی فرمود :

1 ) هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد ، در روز قیامت به زبانش آویزان می شود و با منافقان در پایین ترین طبقه دوزخ خواهد بود

2 ) هر کس تروتمندی را به طمع مال و منل دنیای او احترام بگذارد و دوستش بدارد خدا بر او خشم می گیرد ، و در پایین ترین طبقهدوزخ با قارون در یک درجه خواهد بود

3 ) هرکس بر ناسازگاری و بدخویی زوجه اش صبر و بردباری کند و طلاقش ندهد ، پروردگار متعال به هر شبانه روزی که با او به سر برده و شکیبایی نموده ، ادداشی که به حضرت ایوب (ع) در مصیبت هایش داده است به او عطا فرماید و آن زن بدخو را در هر شبانه روزی به مقدار رمل ها و شن های متراکم بیابان ها ، گناه خواهد داد و اگر پیش از این که از ناسازگاری دست بردارد و با رد همراهی کند و یا قبل از این که مرد از وی خشنود شود ، بمیرد روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنان در آخرین طبقات جهنم

4 ) وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند ؛ عذاب آن ها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود . برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین (ع) در قعر جهنم خبر داده شده است

بچه دو سه ساله نمی فهمد مار چیست و با مار بازی می کند حق هم دارد چون نمی شناسد و نمیداند مار چیست و چه سم کشنده ای دارد اما همین بچه اگر همراه پدرش باشد و ماری بیاید می بیند تا مار آمد پدر فرار کرده و وسایل دفاع تهیه دید بچه نیز به تقلید پدر فرار می کند پیش از اینکه وضع پدر را ببیند دست در دهن مار می کرد ولی وقتی که پدر می ترسد می فهمد که مار خطرناک است که اینطور پدر می ترسد

ای فرزندان علی من و تو از جهنم خبر نداریم به مولا علی که نگاه می کنیم می بینیم علی با آن همه بزرگی از آتش جهنم و از یاد آتش بیهوش می شدند س قیامت چه روز بزرگی است که با آن عظمتش و با آن علوش می ترسد و می گوید : خدایا فردا چه کنم؟ پس باهم بگوییم ، خدایا اگر چند هوس رانی کردم و از او غافل شدم و سر و کارم را به تو نینداختم و اطراف هوی و هوس بودم حالا پشیمانم شما هم بیایید همراه پدرتان علی علیه السلام که سوز و گدازی دارد ، سوز و گدازی داشته باشید و بدانید که خبرهایی است علی علیه السلام که گناهی نداشته این طور ضجه و ناله ها دارد عل علیه السلام با این همه مناجاتها باز می گوید : خدایا گناهانم دلم را گرفته و سر تا پایم را گماه گرفته است اگر گناهان من زیاد است عفو تو بزرگتر است من کی و چی هستم در برابر عفو و کرم تو .

در کتب تفسیر و احادیث روایات زیادی از پیامبر (ص) و ایمه معصومین (ع) آمده که در آن ها اشاره به درهای بهشت شده که نشان میدهد بهشت هشت تا در دارد و جهنم طبق آیه قرآن هفت در دارد

پیامبر (ص) می فرماید :

بهشت دارای هشت در است (بحارالانوار.ج 8. ص 922 و 129 ) جهنم هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آن ها تقسیم شده اند (حجر /44 )

امام صادق (ع) از پدرش از جدش ، از امیرالمومنین علی (ع) نقل می کند که فرمود :

ب هشت دارای هشت در است ، دری که از آن پیامبران و صدیقان وارد می شوند ، و در دیگری است که از آن شهیدان و صالحان وارد می شوند و از پنج در دیگر شیعیان و دوستان وارد می شوند و من هموار بر صراط ایستاده دعا می کنم و می گویم : خدایا شیعیان و دوستان و یاران و کسانی که در دنیا مرا دوست می داشتند سالم و از خطر دوربگردان

در این هنگام از دل عرش ندایی می رسد که : دعایت را مسجاب کردم و شفاعتت را در حق پیروانت پذیرفتم ، آن گاه هر فردی از شیعیان و دوستان و یارانم و آن هایی که با دشمنانم با گفتار و کردار مبارزه کرده اند ، می توانند هفتاد هزار نفر از همسایگان و نزدیکانشان را شفاعت کنند و از در هشتم سایر مسلمین از کسانی که لا اله الا الله شهادت می دهند و در دلشان ذره ای از دشمنی ما اهل بیت وجود ندارد ، داخل بهشت خواهند شد . مطالبق آیات قرآن بهشت هشت نام دارد و شاید نام درهای بهشت را که نام های بهشت

1 و 2) جنتان ( دوبهشت)

3 ) جنات النعیم

4 ) جنات عدن

4) جنه الماوی

6) جنه الخلد

7 ) جنات الفردوس

8 ) جنت عالیه

ا ین تفاوت ها شاید به خاطر اعمال افراد است که بر اساس عدل الهی هر کسی در درجه ای قرار می گیرند چنان که

امام صادق (ع) : ( نگویید بهشت یکی است ، زیرا خداوند می فرماید : پایین ترین از آن ، دوبهشت دیگر است و نگویید یک درجه است ، چرا که خداوند می فرماید : درجاتی است بعضی بالاتر از بعضی دیگر ، و این تفاوت ها به خاطر اعمال آن ها است( تفسیر مجمع البیان ، ج 9 ، 10 ، ص 210

از روایات می توان فهمید که مردم از لحاظ ارزش کارهایی که کرده اند ، دارای موقعیت های مخصوصی هستند که از درهای معینی که تناسب با اعمال آن ها دارد ، وارد بهشت می شوند و آن عبارتند از :

1 ) باب المجاهدین

2 ) باب المصلین ( در نمازگزاران)

3) باب الصایمین روزه داران )

4) باب الصابرین (صبر کنندگان)

5) باب الشاکرین ( شکرگزاران )

6 ) باب الذاکرین ( یاد آوران خدا )

7) ب اب الحاجین ( حج کنندگان)

وی یگانه فرزند ا مام عسگری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است .امام مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 قدر سامراچشم به جان گشود نام مادرش نرجس یا نرگس استو پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون ، در سال 260ق به دنبال شهادت حضرت عسگری علیه السلام همچون عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلامکه در سنین کودکی عهده دار نبوت شده بودند در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند . آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت بخشید

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق ، علی رقم مراقبت های ویژه مآموران حکومت عباسی ، در خانه امام حسن عسگری علیه السلام چشم به جهان گشودند تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل الله علیه السلام نیست همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولد شدند ، حضرت مهدی (عج) نیز در حالی که جاسوسان و مآموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را در نظر داشتند ، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند ، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند

سیمای مهدی (عج )

پیامبر اکرم (ص) و ایمه اطهار علیهم السلام هرکدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی (عج) اشاره کرده اند . حضرت امام رضا (عله السلام) در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرماید :

قایم آل محمد (عج) هاله هایی از نور چهره ی زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد . از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا (ص) . نشانه خاص آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد ، ولی از سیمای جوانی برخوردار است ، تا آن که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند . از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد

حجت خدا

روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری (علیه السلام) رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سوال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسیله امامت جلوگیری کنند . راوی می گوید : وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت : آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سوآل کنیم ، حضرت عسکری علیه السلام فرمود : بنشین عثمان . پس از ساعتی امام علیه السلام فرمود : آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید ؟ همه گفتند : ای رسول خدا ، بفرمایید . آن گاه حضرت فرمود : آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید . همه گفتند : آری . در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از ر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد . حضرت فرمودند : بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است . مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید ....

دوران کودکی :

دوران کودکی امام زمان (عج) به چهار دوره تقسیم می شود :

1 ) از تولد تا غیبت : حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صور نیمه مخفی زندگی کردند . یک از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده مسیله امامت دچار اختلاف نشوند .

2 ) غیبت صغری : پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام ) در سال 260 ق . دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق . ادامه پیدا کرد .

در این دوره حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نایب به اداره امور مردم می پرداختند

3) دوران غیبت کبری : این دوران از سال 329 ق . شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند .

4 ) دوره حکومت : پس از ظهور ، امام زمان (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آنسرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد

2: کمر درد

3: مشگلات تنفسی

4: ناراحتی های اعصاب

5: ضعف حافظه

6: تضعیف قدرت عمومی بدن

و....

دوستانی که به این عادت بد مبتلا هستند می توانند از امروز شروع کنند فقط یک یا علی می خواهد و کمی سعی . امتحان کنید

1 : مهم ترین عاملی که موجب می شود که به خودارضایی روی اورد تنهایی است باید مکان هایی که احساس تنهایی می کنید و به سرعت ترک کنید . منظور ما این است که خودارضایی همیشه در مکان خلوت یا مکان هایی که افراد استمناء کننده با شما هستند صورت می گیرد . منظور از خروج سریع از مکان و عدم تفکر در این زمان این است که در چنین حالتی که اشتیاق به این عمل پیدا می کنید دو راه در پیش رویتان قرارمی گیرد انجام استمناء یا عدم انجام استمناء . چون در برابر شهوت و هوس باطنی خود شکننده است در این زمان تحت تآثیر نفس درونی خود قرار گرفته اید به احتمال زیاد تصمیمی که گرفته میشود نادرست است یعنی شما وقتی که تنها هستید و درباره ی این عمل فکر می کنید شهوت سراسرتان را فرا گرفته و تفکری که می کنید موجب شده تا میل شما به این عمل افزایش یابد و دیگر نمی توانید خود را کنترل کنید و توصیه می شود قبل از اینکه این حالت به شما روی دهداز مکان خلوت خارج شوید

2 : عدم نگاه کردن به فیلم های مبتذل و عکس های آن چنانی و کتاب های منحرف کننده و امثال آن ها . زیرا این کار تآثیر عمده ای بر افزایش میل شما داشته و موجب می شود نتوانید خود را کنترل کنید و به این عمل روی آورید . پس از هرگونه نگاه و خواندن یا گوش دادن به چنین چیزهایی پرهیز کنید . زیرا این عمل علاوه بر اینکه باعث ایجاد خوشحالی در درون فرد می شود هم از گناه بدچشمی در امان است و هم از گناه کبیره ی استمناءپس از امکاناتی کهدر اختیار دارید از جمله . اینترنت ، لوازم صوتی و تصویری به نحو احسن استفاده کنید . کسی که به فیلم های مبتذل نگاه می کند انتظار نداشته باشد که استمناء را ترک کند پس از همین حالا اگر فیلم های آن چنانی دارید فورآ آن ها را از بین ببرید تا در هنگامی که میل به این عمل در شما ایجاد می شود چیزی نداشته باشید که موجب افزایش و تشدید این میل شود .

3 : چشم چرانی نکنید یعنی از نگاه به جنس مخالف بپرهیزید زیرا کسانی که به استمناء مبتلا هستند ناگاه تصویری شهوت انگیز در آنان ایجاد می شود که می تواند فرد را به استمناء یا گناه بسیار بزرگتر از آن زنا وادار نماید که هیچگاه قابل جبان نیست پس ازنگاه و هم صحبتی با جنس مخالف در مکان خلوت بپرهیزید و در کل با جنس مخالف هیچ گونه روابط آن چنانی نداشته باشید نتیجه ی این کار چیزی جز : روابط تلفنی و خانه و زنا نمی شود و پس از آن جهت پنهان کاری و دروغ و افزایش گناه وقتی فکر می کنیم چنین عملی نتیجه ی یک نگاه شهوت بر انگیز است پس چرا با پاکی چشم از این گناهان جلوگیری نکنیم

4 : معاشرت با کسانی که به این عمل مبتلا هستند و شما را تشویق به انجام این عمل می کنند تا این عمل را انجام دهید آیا فکر می کنید او از عملی که انجام می دهد خشنود است که شما را تشویق می کند تا با این کار گناه خود را بپوشاند یعنی هنگامی که کسی این کار را انجام می دهد انگشت همه به طرف اوست و او می خواهد شما را نیز انگشت نما کند تا با این کار شما را انگشت نما کند تا خود را میان کسانی که مبتلا کرده است پنهان کند پس از گوش دادن به حرف هایی که می زند و تشویقاتی که می کند خود را دور سازید زیرا رفت و آمد با چنین کسانی که شما را به استمناء کردن مبتلا کرده و یا مانع می شوند که شما این عمل را ترک کنید

5:به خدا پناه آورید زیرا فقط اوست که تواند ما را هدایت کند پس با خواندن قرآن و نماز خود را از چنین عملی دور سازید . روزه بگیریدتا از انجام حرامات دور باشید به قرآن گوش دهید و نماز بخوانید زیرا خدا کسانی را که به او پناه می برند و به او روی او می آورند هدایت می کند . چند سوره ی قرآنی را حفظ نمایید تا هنگامی که میل به این عمل در شما ایجاد می شود خواندن این سوره ها تآثیر بسیار زیادی در کاهش این میل دارد . پس هیچ گاه خدا را فراموش نکنید و به یاد داشته باشید اگر شما این عمل را انجام دهید درآن لحظه اتفاقی برای شما بیفتد و فرصت جبران نداشته باشید در آخرت شرمنده می شوید پس هیچگاه خدا و مرگ را فراموش نکنید

6: تغذیه نیز به نوبه ی خود در این عمل نقش دارد. خوردن غذاهای تند که حاوی: فلفل و .... هستند باعث تحریک بدنی آدمی می شوند پس تا جایی که می توانید از خوردن این نوع غذاها بپرهیزید . خوردن موادغذایی سرد می تواند در کاهش این میل موثر باشد برای مثال : خوردن بستنی ، آب سرد و امثال آن این میل را کاهش می دهد

7: از گرم نگهداشتن اندام تناسلی بپرهیزید زیرا گرما می تواند از عوامل محرک کننده باشد بنابراین دوش آب سرد همواره برای کاهش میل جنسی و تقویت حافظه توصیه می شود . از لباس های چسبناک و محرک استفاده نکنید

8: به امید آینده و اراده ی قوی می تواند شما را از این بلا نجات دهد پس هرگاه اراده کردید از همان موقع این عمل را کنار بگذارید و از گفتن این جمله این جمله برای آخرین بار این کار را می کنم و دیگر تکرار نمی شود و امثال آن بپرهیزید.

در آد ب و معارف الهی ، بر خلاف گفته رایج ، انسان جایزالخطا ننی باشد بلکه ممکن الخطا ست یعنی اجازه انجام گناه و خطا را ندارد اما در صورت انجام آن راه توبه و بازگشت به سوی خدای متعال باز بوده و حتی شناخت عمیق از ضعف خود و ترمیم آن به درجه ای بالاتر از مقام و مرتبه پیشین خود ، دست پیدا می کند .

اولین نکته ای که ذکر آن ضروری می باشد این است که خودشناسی اصلی ترین راهکار دوری از گناه می باشد . یعنی انسان با شناخت خود و یافتن بیماری های روحی و اعتقادی خود ، می تواند با امداد الهی به درمان و اصلاح خود پرداخته و به تدریج از هرگونه فریفته شدن توسط شیطان جلوگیری نماید . بنابراین اولین گام برای مبارزه با شیطان خودشناسی . یافتن راه های نفوذ شیطان به فرد می باشد

نکته ای که بارها در قرآن و روایات معصومین به آن اشاه شده است ، این می باشد که شیطان ، ارایه کننده گناه بوده و هیچ کس را مجبور به انجام گناه نکرده است ، از این روست که اعتراض گناهکاران مبنی بهر فریفته شدن توسط شیطان ، در روز قیامت از سوی خداوند پذیرفته نمی باشد

بر طبق آیات قرآن و احادیث اهل بیت ، شیطان از طریق اتخاذ وسایل و حرکت در مسیر های مختلف به انسان حمله می کند و شناخت این راه ها و وسایل پس از خودشناسی اصلی ترین گام برای مقابله با شیطان می باشد

وحی :

اولین نوع حمله شیطان به انسان برای به انحراف کشیدن او ( وحی ) است . در توضیح باید گفت : همان گونه که وحی الهی وجود داشته و حتی به انسان های عادی غیر از پیامبران هم القا گشته که از آ« در تعابیر رایج به عنوان الهام یاد می گردد ، وحی شیطانی نیز وجود دارد از این رو در احادیث مطروحه از ایمه معصومین بر این نکته تآکید شده است که قلب انسان دو گوش دارد گوشی که صحبت شیطان را می شنود و گوشی که شنوای صحبت خداوند رحمن است

باید توجه داشت انسان انتخاب کندده اصلی در شنیدن وحی الهی یا وحی شیطانی می باشد یعنی انسانا ست که مشخص می کند دل و گوش خود را به صحبت و وحی خدای رحمن بسپارد و یا دل در گروی شیطان قرار دهد

نکته مهم دیگر این است که ما قادر به خاموش کردن صوت شیطان نیستیم و صدای او تنها با ظهور حضرت بقیه الله الاعظم خاموش می گردد اما ما می توانیم نفس خود در مسیری تربیت کنیم که از گوش سپردن به شیطان اجتناب نمای در غیر این صورت ، مطابق با آیات قرآن انسانی که گوش به وحی شیطان بسپارد ، به اولیا شیطان یعنی کسی که ولایت شیطان را پذیرفته است ، بدل خواهد شد

وحی یعنی ارتباط سریع و پنهانی با منبع وحی ، و همان گونه که پیش از این اشاره گردید برای مقابله با وحی شیطانی باید خودشناس بود ، یعنی لازم است انسان تشخیص دهد و این دقت را داشته باشد که دریابد آن چه درون او در حال وقوع است و او را به انجام کاری سوق می دهد از سوی شیطان به او وحی گردیده است

پس شناسایی این منع ، انسان می تواند با ذکر و یاد خدا ، از شر شیطان و وحی او خلاصی یافته و به درگاه مقدس الهی پناه برد و اعتراف نماید که بدون خدا و پشتیبانی او نمی تواند در مقابله با شیطان موفق گردد

در طی این مسیر ، اهل بیت به عنوان کشتی نجات انسان از دریای متلاطم گناه ، اصلی ترین وسیله برای نجات انسان از شر شیطان و هدایت او به سمت خدای متعال ی باشند

نکته ای که ذکر آن ضروری است این می باشد که پس از حمله وحیانی شیطان و شناخت انسان از ضعف خود و مقابله با آن و انجام توبه از ارتکاب گناه ، این خودشناسی و توبه اسباب تعالی مقام و مرتبت انسان نزد خداوند را فراهم می آورد ، از این جه باید گفت در دستگاه آفرینش الهی ، حتی ابلیس ملعون نیز می تواند به عنوان یک فرصت برای فرد مومن تلقی شود که اسباب خودشناسی و عالی او را فراهم آورده است

از این روست که پس از ترک اولی توسط حضرت آدم (ع) و توبه او با استعانت از کلمات الهی جایگاه و منزلت او نزد خدای متعال ازایش یافت و مطابق آیه 122 سوره طه گوید ثثث

ثم اجتباه ربه فتات علیه و هدی مقام حضرت اآدم پس از توبه و ترمیم خود ، از پیش از گناه بالاتر رفت

البته این نکته به این معنا نمی باشد که انسان اجازه انجام گناه را به امید توبه و ارتقای جایگاه داشته باشد ، بلکه بدین مفهوم است که اگر گناه اسباب خودشناسی فرد را فراهم آورد و باعث شناخت ضعف های او و تلاش برای ترمیم آن ها گردد می تواند اسباب ارتقای جایگاه انسان را فراهم آورد